ملوان کبیر
بر خود دانستم که امروز نوشته ائی ناقابل برای بزرگان فوتبال انزلی و گیلان تقدیم کنم شاید آنهائی که جوانتراند و ستاره های بزرگ شهرو استانمان را نمی شناسند کمی تامل کنند و احترامی در خور شان و شخصیتشان بگذارند، برای پیشکسوتانی که با دستان خالی در لیگ درجه اول کشور از جام تخت جمشید
بر خود دانستم که امروز نوشته ائی ناقابل برای بزرگان فوتبال انزلی و گیلان تقدیم کنم شاید آنهائی که جوانتراند و ستاره های بزرگ شهرو استانمان را نمی شناسند کمی تامل کنند و احترامی در خور شان و شخصیتشان بگذارند، برای پیشکسوتانی که با دستان خالی در لیگ درجه اول کشور از جام تخت جمشید و قبل تر از آن افتخار آفریدند، یاد و ادای احترامی نمایم ، باشد که طعم خوش این روز ها خوشتر آید .
تاریخ ملوان کبیر پیوند دو قوی همیشه سپید بوده با نام ملوان و استاد بهمن صالح نیا ، از زمانهای دور و تیم آموزشگاههای کشور با ظهور ستارگانی که افتخار اولین حضور ایران در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین با نام غفور همیشه جهانی پیوند خورده و اولین کاپیتان شهرستانی تیم ملی ایران اسطوره همیشه ماندگار فوتبال انزلی و گیلان مرحوم سیروس قایقران و بزرگانی که نام هر کدامشان هر لحظه مو به تن هر فوتبال دوستی سیخ می کند، از برادران متعصب و خوش چهره عزت الهی تا برادران فکری و برادران اسپندار ، یادم قدیمی ها هست نام سه تفنگدار فوتبال ایران، که آن روز ها نوشتند و چه خوش نوشتند که اینها جام را به بندر بردند . در زمانی که تعصب و غیرت رسم مردان فوتبالیست گیلان وشهرمان بودو هست ، بیاد دارم زمانی را که ملوان این قوی خرامان در مشهد برای دیدار با ابومسلم با اتوبوس مسیر طولانی را طی میکرد و بجای هتل چند ستاره در حاشیه استادیوم سعد آباد مشهد شب را سپری می کرد با روزگارانی حداقل، اما با دست پر به بندر برمی گشت . آنوقت ، کاپیتان این روزهای ملوان شاید نشنیده باشد ، که آنان چطور افتخار آفریدند و نامشان بزرگ شد و ماندگار شدند ، بزرگی به بی احترامی به بزرگتر و پیشکسوت بوجود نمیاید بلکه با احترام به آنهاو حسن سلوک میسر می گردد . انتقاد همیشه شنیدنیست اما انتقادی که هدف سازندگی باشد نه فرافکنی و تفرقه ، افتادگی آموز اگر طالب فیضی ، هرگز نخورد آب زمینی که بلند است ،کاپیتان بابک پورغلامی اگر نام بزرگ بهمن صالح نیا با ملوان نباشد ملوانی نیست و اگر ملوانی نباشد کاپیتانی نیست . مگر همین شما نبودی که چند صباحی انزلی را به مقصد اصفهان ترک کردی و ماهها نیمکت نشین بودی ، مسئله ائی نیست که چرا رفتی در فوتبال حرفه ائی اینگونه صحبت ها غیر حرفه ایست . زمانی که برای کاپیتان سالهای دور ملوان ، منوچهر درجزی مسئله بغرنج فرزندشان در سالهای دور بوجود آمد شاید به یاد خیلی ها که سن و سال کمی دارند نیاید،که قطعا یادشان نمی آید، ولی انگار که کل ملوان و کل انزلی فرزندش پرکشیده ، کمتر کسی نمیداند که عزیز شهرمان اسپندار بزرگ آقای گل نبوده ، کمتر کسیست که اهل انزلی و گیلان و فوتبال باشد و نام شاپور نوریزاد را نشنیده باشد شاپوری که در تبریز و آن جنجال سال ۶۸یا ۶۹توهین شد ،تحقیر شد و کتک خورد، را بخاطر نیاورد. فینال جام حذفی سال ۶۹ زمانی که قرمز و آبی جلوی اعتبار فوتبال انزلی زانو زد با آخرین پنالتی محمد قدیر بحری، کاپیتان همیشه شماره ۲ ملوان ، جام حذفی را بالای سر بردیم . روزی که در اهواز و بازی برگشت فینال جام خذفی ، ملوان را سربریدند اشکهای مقدس محمد حبیبی یادمان نرفته که مظلومانه قربانی شدند . سالی که فینال جام حذفی رفت و برگشت در تهران با پرسپولیس فقط به فاصله یک روز برگزار شد و حتی روزنامه های پایتخت نوشتند، ملوان را قربانی کردند ،یادمان هست که چطور خطای پنالتی احمد اسپندار را نگرفتند ، یامان هست تیتر بزرگ روزنامه ورزشی پهلوان، سنگی بر سر فوتبال ، که با عکس فاضل قدیری و سر شکسته اش در روز نامه های پایتخت چاپ شد . روز های تلخ و شیرینی رفت تا نصرت ایراندوست و منوچهر ناوران و قاسم سلطانزادی و علی صیاد و جاوید جهانگیری و علی نیاکانی وجواد گروهی ، جلوتر بهروز فداکار و حسین قنبرنژاد و قاسم موسوی و شهرام پرنیان فر و محمد نبی نیا ومحمد پیروی و بهروز پرورش خواه و عسگر رضائی و خیلی ها که نامشان از قلم می افتد و قبلا از همه آنها پوزش می خواهم ، فوتبال انزلی و گیلان را معتبر کنند . فرهادی که در اوج آمادگی علی دائی ، اجازه پا به توپ شدن در ۹۰ دقیقه نمی داد، متعصب بود نه منتقد . تمام قامت انگیزه بود، جوانتر ها از بزگانشان بپرسند که ملوان همیشه تیم اخلاق بود با کمترین کارت زرد و قرمز ، مگر میشود ملوانی بود و نام بزرگ بهمن صالح نیا را به ملوان کبیر پیوند خورده ندانست . روزی که در جام جهانی۲۰۰۶ ، تیم ملی ایران با پرتغال بازی میکرد و پس از شکست، دکتر دادکان گفت مگر ما می توانستیم که پرتغال را ببریم اصلا مگرقرار بود که ما پرتغال را ببریم ، ولی ملوان همان ایرانی بود که قرار هم نبود پرسپولیس و استقلال را ببرد و می برد و می برد ، چون از خصوصیات انزلی چی هاست سرسختی و پایداری و پایمردی ، مصاحبه علی پروین را یادم نمیرود که در رختکن پرسپولیس از تلویزون پخش شد ، با هیجان و ترس به بازیکنانش می گفت بچه ها این ملوان است ۱۲۰ دقیقه می دود و از نفس نمی افتد . آری ملوان کبیر برای ما یعنی شرف یعنی عزت یعنی ناموس، ملوان یعنی چهل و چند سال افتخار، ملوانی که بعد از حضور در باشگاه های آسیا و در بازی رفت مقابل الرمسه اردن در انزلی داور مسابقه اعلام کرد که تا دستمزدش به دلار پرداخت نشود سوت نمی زند و مرحوم جمشید طلاکار وپدرم حاج کاظم جمالی ، شبانه در به در، منزل متمولین شهر رفتند تا دلارش را تامین کنند . خیلی دور نیست .شاید یادتان نیاید و باید هم یادتان نیاید ، احمد زاده ، آقای گل ایران در زمان بازیگری از همه فوروارد های تیم ملی لایقتر و زهر دار تر بود ولی همیشه با بی مهری مربیان تیم ملی کنار گذاشته می شد که هر وقت هم به اردو دعوت میشد و در بازی تدارکاتی بازی میکرد خوش میدرخشید . استادیوم شیرودی یادش هست که در ثانیه های اول بازی و قبل از دقیقه یک بازی استقلال و ملوان احمدزاده با چه قدرتی طومار استقلال را در هم پیچید . ما یادگارانی داریم که همچون دری در کلکسیون ملوان کبیر می درخشند و تلالو درخشش آنها هم، بازیکنانی هستند که در سایر باشگاهها مشغولند، سید جلال ، اشجاری ، مازیار و …. ماحصل تلاش و همدلی آنهاست . اگر سید جلال با قرارداد میلیاردی به پرسپولیس می رود این اعتبار نام ملوان است . اگر پژمان بدون عضویت در هیچ باشگاهی از ارکان تیم ملیست اعتبار نام ملوان است . مازیاری که تعصب را به بالاترین حد ممکن معنی میکند . این اعتبار نام ملوان است . ملوانی که همیشه هست و خواهد بود . ملوانی که سکاندار فوتبال گیلان و لایقترین تیم شهرستانیست . ملوان کبیر . ملوان سپید . پرواز خرامان این قوی همیشه سپید فوتبال ایران، از نام بزرگ بهمن صالح نیاست نامی که در کنار استاد بی قید و شرط فوتبال ایران مرحوم دهداری بازیکنانی به تیم ملی تحویل دادند که بیش از ۱۵ سال با همان استخوان بندی تیم ملی شکل می گرفت . صالح نیائی که عابدزاده و زرینچه و نامجو مطلق و ابطحی و نادر محمد خانی و …… را کشف کردند و ستاره کردند وهنوز هم فوتبال ایران در عطش داشتن چنین ستارگانی درخشان میسوزد ، با همین جوانان گمنام تا سومی جام ملتهای آسیا مقابل چین خودنمائی کردند.بله رونمائی تفکر ایشان بود . پس ما مردان بزرگی در کلکسیون افتخاراتمان داریم . بخود می بالیم که هوادار تیمی هستیم که هویت و ریشه اش با نام بزرگانی گره خورده که هر کدامشان خود به تنهائی اعتباری هستند . سر تعظیم فرود آوردن در برابر این بزرگان کار کوچکیست . افتخار می کنم که دست تک تکشان را می فشارم و برای افتخار این شهر که پیر و جوان و خرد و کلان فقط و فقط نام ملوان را بر زبان جاری میسازند و قرمز و آبی جائی در بین آنها ندارد . درود می فرستم . انشاالله با مدیریت استاد بدون قید و شرط فوتبال انزلی ، گیلان و ایران ، بهمن خان صالح نیا و درایت و کوشش کادر فنی و بازیکنان متعصب ملوان ، این قوی آماده پرواز ، امسال در لیگ برتر بال بگشاید و آسمان فوتبال ایران را رو سفید کند تا کرانه بی انتهایش وبیش از این بخود ببالیم که ملوانی هستیم و خواهیم ماند . تا ابد ، تا همیشه
اما سخنی با مهندس عابدینی دارم که هر چقدر خواستم این گلایه را نکنم دیدم که حق مردم انزلی و گیلان نیست که این فرافکنی ایشان نادیده گرفته شود . ضمن نهایت احترامی که برای این مدیر فوتبالی و توانا قائلم اما در عجبم که ایشان چگونه وارد بحث حاشیه ائی فوتبال دو شهر انزلی و رشت شدند . به ایشان متذکر می شوم که خیلی وقت تر از آنی که شما وارد این استان وچرخه فوتبال آن گردید،مردم این دوشهر در قالب هواداران تیم منتخب گیلان درروی سکوها کنار یکدیگر نشسته وبا تشویق های یکدست خواهان پیروزی تیم گیلان بودند،آقای عابدینی در روزهای دردناک فوت مرحوم قایقران کل شهرهای استان وبخصوص شهر رشت سیاهپوش شده وبرای آن اسطوره اشک ریختند همانگونه که در بسیاری از مراسمات ویادبودها از جمله بزرگداشت مرحوم مهرداد هوشنگی مردم وپیشکسوتان فوتبال انزلی حضور چشمگیری داشتند.سالهای سال تیم ملوان با حداقل وکمترین امکانات اولیه ،وبااتکا به خداوند بزرگ ونیروهای بومی انزلی واستان درفوتبال ایران یکه تازی کرده وباافتخار آفرینی موجبات غرور وسربلندی گیلانیان وشمال کشور رافراهم آوردند.
ضمن اینکه اگر مواضعتان را از روی عصبانیت هم بدانیم باید این نکته را گوشزد کنیم که جرقه ورود آقای هدایتی به ملوان به واسطه پیشنهاد هنرپیشه مطرح سینمای ایران میلاد کی مرام که از ملوانیهای دوآتشه شهرانزلی میباشد شکل گرفت که موجب بررسی این پیشنهاد از سوی مجموعه آقای هدایتی گردید وخودتان هم میدانید که این انتقال ازهرنظر به نفع وی بوده وخودتان هم این مورد رامی دانید وخود را به خواب زده اید
آقای عابدینی شما درجایگاهی نیستید که افتخارات وسوابق ومحبوبیت ملوان وشهرانزلی رازیر سوال ببرید.شما اگر واقعاً دلسوز ورزش هستید به رسالت فوتبال و ورزش یعنی پالایش فرهنگی این محیط بپردازید نه اینکه بچه گانه وارد کل کل های طبیعی فوتبال این دوشهرگردید وبه نوعی از احساسات وحساسیت های این دوشهر برای توجیه عملکرد خود و به چالش کشیدن فوتبال رشت سوء استفاده کنید.مطمئن باشید خارج از کل کل وبه واسطه واقعیت ،هواداران رشتی به افتخارات ومحبوبیت و مکتب اصیل فوتبال انزلی اعتقاد دارند همانگونه که انزلیچیها هیچگاه امثال پهلوان نامجو افتخار وزنه برداری ایران واخلاق پسند ملی پوش پینگ پنگ ایران از رشت و…را انکار نخواهند کرد.
آقای عابدینی لطفا راه فراز کمالوند را نروید که با پاشیدن بذر فتنه دواستان گیلان وآذربایجان را به جان هم انداخت ومطمئن باشید که امثال شما وکمالوند به این استان می آیید وخیلی زود میروید اما مردم این دوشهر باز هم درکنار یکدیگر زندگی خواهند کرد با همه هیجانات وخوبی ها وبدیها…
به آقای هدایتی که این روز ها به آبراموویچ ایران لقب گرفته تبریک می گویم بخاطر این انتخاب دقیق و سنجیده ، کسی نمی تواند نیت خیر خواهانه این مرد را انکار کند ولی از الان روی سخنم با شماست . جناب آقای هدایتی ملوان سبدی دارد و آن سبد کسی نیست جز بهمن خان صالح نیا .سعی نکنید بچه را از مادر جدا کنید . بلکه به مادر جرات پرواز دهید . اگر میخواهید تجربه تلخ استیل آذین با آنهمه ستاره را دوباره تجربه نکید و اگر می خواهید بقول خودتان پولتان را در جوب نریزید . با توجه به تیز هوشی و ذکاوتتان بعید می دانم که این سبد را نادیده بگیرید . و همه نیازتان را در برآوردن اهداف متعالیتان در این سبد بریزید . زیرا که تجربه بزرگترین علم است که از مولایمان امیر المومنین علی (ع) آموختیم . پس لطفا بخاطر ما هواداران ملوان که گوشت و پوست استخوانمان با این نام عجین شده همه بزرگان و پیشکسوتان را در این سبد جا دهید . بدانید که نه تنها متضرر نمی شوید بلکه حداقل، افق آسیا در انتظار شماست و در آخر فصل ،تیتر روزنامه های پایتخت دوباره و بعد از ۲۱ سال خواهد شد .
((ملوان انزلی در افق آسیا))
سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ما دیده ایم
اگر خون دل بود ما خورده ایم
اگر دل دلیل است آورده ایم
اگر داغ شرط است ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان,گردنیم
اگر خنجر دوستان,گرده ایم
گواهی بخواهید:اینک گواه
همین زخم هایی که نشمرده ایم
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۴